جستجو:
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 125288
تعداد بازدید امروز: 24
  • درباره من


    113- خیال آمدنت دیشبم به سر می زد - ترنم اندیشه
  • لوگوی من


  • آرشیو


  • اشتراک در وبلاگ


     
     
    113- خیال آمدنت دیشبم به سر می زد - ترنم اندیشه
    [ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
  • 113- خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
    نویسنده: اندیشه چهارشنبه 85/1/2 ساعت 11:20 ص

    خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
    نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد

    به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
    خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد

    دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
    دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد

    تمام شب به خیال وصل تو رفت و می دیدم
    که پشت پرده اشکم سپیده سر می زد

    ه. ا. سایه


  •