• وبلاگ : ترنم انديشه
  • يادداشت : 243- قطره ايي از مهرباني
  • نظرات : 3 خصوصي ، 15 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زيتون 

    سلام عموي عزيزم

    ممنون

    لطف شما هم براي بنده كفايت است

    رياضت كش به بادامي بسازه

    به منظور جمع آوري و ساماندهي وبلاگهاي ديني و انقلابي از شما دوست عزيز دعوت ميشود اگر مديريت چنين وبلاگي را بر عهده داريد و يا از وبلاگهاي ديني و انقلابي بهره مند هستيد لينک مربوطه را ارسال فرماييد .

    لازم به ذکر است اينجانب در حال فراهم آوري بزرگترين لينک باکس سايتها و وبلاگهاي اسلامي و انقلابي در سايت شخصي ( تاظهور) هستم . ان شا الله و با کمک شما عزيزان به اين مهم نائل آيم .

    متشکرم

    منزل تشريف داريد؟

    خانه را تكان داديد؟

    سلام

    ميگم آقا احسان ديگه آپ نمي شند؟

    سلام

    ديروز مي خواستم براتون كامنت بذارم و بگم كه مي خوام پست اولم رو پاك كنم.از اول هم به همين نيت نوشتمش يعني پست اولم تقديمي بود به فرشته و وقتي ديدم خوندش پاكش كردم.اما اگر گذاشتم بيشتر بمونه به احترام كامنتهاي شما بود تا دوستانتون هم بتونن بخونند!

    ممنونم از كامنتتون.

    نظر قبليو تو word نوشتم و بعد کپي پيست. ببخشيد خط اولش جا افتاده بود

    سلام

    راستي خواستم يه کم غير متعارف نظر بذارم، اينجوري خيلي سخته آدم در محصوريت باشه، ديدم نظم و نظان اينجا به هم مي خوره، بهتر همين طور آروم بمونه!

    خوبيد؟؟

    بنده وقتي به وبلاگتان مراجعه مي کنم احساس مي کنم شما علاوه بر همه فنون و هنرهايي که در ذاتتان نهفته ايد، کلي هم نقاش هستيد.

    يک نقاش مي تواند به اين زيبايي، زيبايي ها را ببيند.

    هميشه غبطه خورده ام که نقاشها بيشتر از آدم هاي معمولي لذت مي برند. چون بيشتر و عميق تر مي بينند.

    اينجا

    صداي صدف هايي مياد که تو گوشم مي ذارم.

    حتي اگه لب دريا نباشم، صدف منو با خودش مي بره به دريا

    حتي اگه لايق ديدن خيلي از گلستان ها نباشيم

    اونايي که گل ها رو دائم بو مي کنند و توش زندگي مي کنند، برامون تعريف مي کنن که گل يعني چي.

    نه اون گلي که با ديدنش، شکل و اسمش زودتر از خودش تو ذهنمون تداعي مي شه، لذت گل، يعني خود ِ خود ِ گل

    گفتمش نقاش را خطي بکش از زندگي

    با قلم نقش حبابي بر لب دريا کشيد

    يا علي

    + زيتون 

    به يمن همت حافظ اميد هست كه باز

    اري اسامر ليلاي ليله القمر

    ....

    مطمئنم مي رسي

    كلام شما گويا است و عاشقانه و اين كه اظهار نظر اين فرمي كردم بخاطر اين بود كه يه تنوعي ايجاد بشه در نظر دهي.
    هرچند كه نظرم هم كارشناسانه نيست ولي وبلاگانه كه هست!

    اين سطر:
    اينجا نشسته‏ام در عمق دريا كنار خاطراتم
    يه مقدار غير معموله بنظرم.
    يعني اينكه بطور طبيعي كسي نمي‏تونه هم در عمق دريا بنشينه و هم روي سينه سرخ غروب آدينه‏اي دلگير.
    ببخشيد ديگه. اگه نمي‏گفتم به خودم جفا كرده بودم.

    + زيتون 

    اي دل غمديده حالت به شود دل بد مكن

    وين سر شوريده باز آيد به سامان غم مخور

    در گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت

    دائماً يكسان نباشد حال دوران غم مخور

    .............

    ان لنا فيك رجائاً عظيما

    سلام

    من دوباره به جمع وبلاگ نويس ها اومدم .خوشحال مي شم كه به وبلاگم سر بزنيد و از نظراتون استفاده كنم.

    ممنون

    بي تو اين آيينه شب زده ي رويايي

    هر زمان منتظر لحظه ي پايان من است...