• وبلاگ : ترنم انديشه
  • يادداشت : 184- در سيب رازي است!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    رازسيب!
    قبلنا(قبلاً ها)، سيب كه مي خواستم بخورم اول اون رو خوب بو مي كردم و بعدش بالذت گازش مي‏زدم. يه ارزش خاصي برايش قادل بودم ولي مدتها است كه اسير بي هنري هاي نفسم شده ام و بيشتر اوقات حتي متوجه نميشم كه چه مي‏كنم.
    كاري كه استاد دانشگاه كرده من رو ياد فيلم انجمن شاعران مرده انداخت و پاره كردن بخشهايي از كتاب درسي توسط بازيگر نقش استاد براي خلاقيت دانشجوهاي خودش.
    يه اعتراف:
    فكر مي‏كنم اينجا كه ميام يه كمي بگي نگي خجالت مي‏كشم ازشما واينكه چقدر ازارزشهايي كه شما بهشون عمل مي‏كنيد دور افتاده‏ام. باور بفرمائيد كه راست ميگم!