سلام
وبلاگ خوبي داريد
به ما هم يه سر بزنيد
به راز آب مي انديشم و به زيبايي باران
که تمام هستي خود را به خاک مي بخشد
مهم و فوري
http://www.zirezero.blogfa.com/post-22.aspx
مبلاگ زيبا و پر محتوايي داريد
انشاالله موفق باشيد
شما به پيوندهاي وبلاگ ذكر يار اضافه شديد
يا علي
سلامي بر محمد عاشق.
گفتي در سيب رازي نهفته است،
هر ذره كه در خاك زميني بوده ست / پيش از من و تو خاك نگيني بوده ست
آمدنم به اينجا نه منتي دارد و نه پاسخي به آمدنهايت. اينجا براي دل خود مي آيم تا از لطافتش لذت برم.
بك بار رو در رو از شماي عزيز خواهم پرسيد، كه چه كرده اي؟؟؟
چرا مقابل خانه خدا هر بار به يادت افتادم؟ (شما و شش هفت نفر از هزاران نفري كه آشنا شده ام)
.
بگذريم
زندگاني سيبي ست
گاز بايد زد با پوست
حالا تو بمن بگو اون سيب نصفه گاز زده ...همين دنياي ناقص و لذت و آرزوهاي براورده نشده ما خاكي ها نيست؟
حالا تو بمن نگو كه نميدوني چرا باغچه ما سيب نداشت ...
و چرا ما هميشه چشممون به سمت خاكه ..جايي كه سيب افتاد از دست حوا
و اين همه سوال رو با خودن اين طرف و اون طرف نكش ... بايد به باغچه و باغبونش فكر كرد ...جواب اين سوالها توي همون باغچه است
...
بعدا برات يكي از شعرهاي عاشقونه مو مي نويسم دلت آب بشه
دوباره سلام
1- توضيح ندادي كه سرانجام فهميديد چرا استادتون اين كارو كرد؟
2- مثل اينكه در طرح سوال هاي سخت تخصص داري ...ايجاد مشكل !!
و سليقه قشنگي كه داري ...با انتخابهاي هوشمندانه اي كه ميكني تحسين منو استخراج مي كني
3- معمولا توي ادبيات ما سيب هميشه ميوه رمزآلودي بوده ... سيب آدم و حوا هم گفتند ...در نمايشهاي ويدئوي و تصويري هم سمبل پاكي و نور الهي و هديه معنوي ... براي بستن دهن بچه هاي زر زرو هم بكار ميره ...و خاطره سيب هاي زرد و درشت و خوشمزه و آبدار لبناني قبل از انقلاب كه براي تغذيه مدارس و دبستاني ها بود ..سيب گلاب كه هم خوشبو هست و هم خوشمزه و سفت. و البته سيب سرخ نشانه عشق هم هست و اون نمايشي كه طرف سيبي رو بياد محبوبش گذاشته بود روي كامپيوترش و اونو نمي خورد...
4- اين شعر هم خيلي رمزآلوده ....مثل اون سيبي كه آدم به دست
حوا داد و او هم از شرم نصفه گاز زده انداخت روي خاك ...
شايد راز سيب تو سينه من و تو باشه ، شايدم قلبمون اونقدر سنگ شده
كه جايي براي بوي خوش سيب نباشه ....
موفق باشي
حتما رازي است...رازي بزرگ و تا ابد سر به مهر و نا گفتني.....نوشته هاي زيبايي داريد... موفق باشيد... با اجازه به شما لينك مي دهم...
رازسيب! قبلنا(قبلاً ها)، سيب كه مي خواستم بخورم اول اون رو خوب بو مي كردم و بعدش بالذت گازش ميزدم. يه ارزش خاصي برايش قادل بودم ولي مدتها است كه اسير بي هنري هاي نفسم شده ام و بيشتر اوقات حتي متوجه نميشم كه چه ميكنم. كاري كه استاد دانشگاه كرده من رو ياد فيلم انجمن شاعران مرده انداخت و پاره كردن بخشهايي از كتاب درسي توسط بازيگر نقش استاد براي خلاقيت دانشجوهاي خودش.يه اعتراف:فكر ميكنم اينجا كه ميام يه كمي بگي نگي خجالت ميكشم ازشما واينكه چقدر ازارزشهايي كه شما بهشون عمل ميكنيد دور افتادهام. باور بفرمائيد كه راست ميگم!