جستجو:
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 125133
تعداد بازدید امروز: 8
  • درباره من


    اندیشه - ترنم اندیشه
  • لوگوی من


  • آرشیو


  • اشتراک در وبلاگ


     
     
    اندیشه - ترنم اندیشه
    بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
  • ‏150- مهرزاد
    نویسنده: اندیشه شنبه 85/3/27 ساعت 10:0 ص

    خیلی وقته که سراغ اونو از من میگیره! با هر بهونه ایی که پیشم میاد می پرسه: "اونو ندیدی؟"! الان مدتهاست که می دونم با من کاری نداره ! اومدنش فقط به خاطر مهرزاده. هر بار با یه لحنی معصومانه ازش یاد می کنه! لحنی که دل آدم رو به لرزه در میاره! و آستانه تحملم را به پایین ترین حد خود می رسونه! یه بار نوشته بود:

     

    یادش بخیر ساقی فرخنده حال من

    کز در مدام با قدح و ساغر آمدی

     

    می خواستم بهش بگم: "مهرزاد چگونه تو را از یاد خواهد برد که تو در بر خویش «مهرزاد یادگاری» بس گرانبها داری؟ همین تو را بس نیست؟!" ولی نتونستم. آخه اون نمی دونست که قدح ساقی خالیه! شما بگین ساقی بی شراب چگونه ساقی ست؟! باغچه بی گل چگونه باغچه ایی ست؟! باغچه ایی سوخته که تک درختی تنها و بی برگ در بین اون خودنمایی می کنه. درختی که با قطرات اشک آبیاری میشه و تنها امید زنده موندنش رو ضمانت می کنه...

    و مدتهاست که باران چشمانش اجازه اتمام نوشته ها رو نمی ده!


  • <   <<   101   102   103   104   105   >>   >